اقدام اخیر وزارت آموزش ملی فرانسه در ممنوع کردن پوشش عبا (تنپوش اسلامی) در مدارس این کشور به بهانه تعارض با اصول لائیسیته مصداق دیگری دال بر اسلامستیزی سیستماتیک در این کشور محسوب میشود. پوشیدن روسری نیز 19 سال است که در مدارس فرانسه ممنوع شده است.«گابریل آتال» وزیر آموزش ملی فرانسه در جریان یک گفتوگوی تلویزیونی مدعی شد: «وقتی وارد یک کلاس درس میشوید، نباید با نگاه کردن به دانشآموزان شما بتوانید مذهب آنها را تشخیص دهید، بر همین اساس، دولت فرانسه تصمیم گرفت پوشیدن عبا در مدارس را ممنوع کند».
دولت فرانسه از برنامه ویژه خود برای آموزش ۳۰۰ هزار نفر در موضوعات مرتبط با لائیسیته در مدارس خبر داده است.
اقدام اخیر دولت فرانسه، نیاز چندانی به رمزگشایی ندارد زیرا اساسا صورت مسأله پیچیده نیست! کاخ الیزه به عنوان یک بازیگر محوری در اتحادیه اروپایی درصدد بسط منظومه اسلامستیزی نظاممند در فرانسه و تعمیم آن به کل قاره سبز است. در طول دهههای گذشته و اخیر، از فرانسوا میتران گرفته تا ژاک شیراک، نیکلا سارکوزی و فرانسوا اولاند، هر یک به نوعی در طراحی الگوهای دینستیزانه در کشورشان و اروپا پیشتاز بودهاند اما این اقدامات در دوران ریاستجمهوری امانوئل مکرون به اوج رسیده است. تصویرسازی وارونه از ماهیت اسلام از طریق حمایتهای پشت پرده و آشکار فرانسویها از داعش و دیگر تروریستهای صهیونیستی - تکفیری در نقاط گوناگون دنیا، یکی از این روشهاست. در کنار این رویکرد وقیح، شاهد تقویت عامدانه و مدیریتشده جایگاه جریانات نژادپرست و اسلامستیز در غرب هستیم. دستگاههای امنیتی و دولت فرانسه نه تنها گزارشهای اخیر درباره وقوع 3 هزار حمله ضداسلامی در سال 2022 را فاجعه بار نمیدانند، بلکه از بسط و تعمیق آن در راستای منافع خود استقبال میکنند. در این میان به صورت خاص، معاملهای میان سازمان امنیت داخلی فرانسه «DGSI» و الیزه شکل گرفته است. بر این اساس، دولت فرانسه به صهیونیسم بینالملل تعهد داده زمینه لازم جهت رشد جریانات اسلامستیز را با هدف به انزوا راندن مسلمانان و تبدیل رسمی آنها به شهروندان درجه چندم صورت دهد و در مقابل، سازمان امنیت داخلی فرانسه نیز متعهد شده رشد جریانات اسلامستیز در این کشور را به صورتی مدیریتشده پیش ببرد تا محصول این روند، تضعیف جریان حاکم بر کاخ الیزه نباشد.
دستگاه امنیت داخلی فرانسه در جریان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سال 2022 به این وعده خود عمل کرد.
بر این اساس، هراس از جریان ملیگرای افراطی( شناسنامهدارترین جریان اسلامستیز در فرانسه) تبدیل به عاملی برای هدایت آرای سلبی فرانسویها به سود مکرون شد. رئیسجمهور فرانسه از این روند استقبال کرد زیرا اگر انتخابات ریاستجمهوری این کشور در بستری عادلانه و بر اساس آرای ایجابی (متکی به شایستگی سیاستمداران) برگزار میشد، وی طبق نظرسنجیها تنها از حمایت 28 درصد شهروندان فرانسوی برخوردار بود. مکرون و دستگاه امنیت داخلی فرانسه به قول خود، دست به ترسیم معاملهای دوسر برد زدهاند که خروجی آن، چیزی جز افزایش فشارهای اجتماعی و شهروندی به مسلمانان نیست. با این حال، شرایط بازی همیشه به نوعی که مقامات فرانسوی میپندارند پیش نمیرود!
قطعا اسلامستیزی سیستماتیک شکلگرفته در کشوری که خود را به دروغ مهد آزادی (!) معرفی میکند، به پاشنه آشیل فرانسه و متعاقبا بازیگران همراه پاریس در اتحادیه اروپایی تبدیل میشود. همانگونه که میتران و شیراک نتوانستند موج اقبال عمومی به اسلام در اروپا و جهان را با استناد به انواع روشهای سلبی و بازدارنده متوقف کنند، قطعا منظومه جدیدی که مبتنی بر اسلامهراسی و قرآنستیزی در اروپا با محوریت فرانسه و مدیریت موساد (دستگاه جاسوسی رژیم اشغالگر قدس) شکل گرفته در آینده نزدیک منهدم خواهد شد. آنچه سران کاخ الیزه و مقامات ارشد دستگاه امنیت داخلی فرانسه قدرت محاسبه آن را ندارند، قدرت نرم و ذاتی اسلام و انطباق مطلق آن بر فطرت بشر است. تحدید نمادهای دینی و اسلامی و در مقابل، ترویج لائیسیته با به کارگیری میلیاردها یورو بودجه در اروپا، نتیجهای جز خسران و تباهی برای اروپاییان نخواهد داشت؛ واقعیتی که احتمالا مکرون بعدها در کتاب خاطراتی که در سالهای پایان عمرش منتشر خواهد شد، به آن اعتراف خواهد کرد.
وطن امروز: مهدی تقوی