عبرت منافقین برای غرب‌گرایان
منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
لینک دوستان
سرور مجازی ایران" >سرور مجازی ایران

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان گپ دوستانه و آدرس rahjooyan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آخرین مطالب
دیگر موارد

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:







آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 626
:: کل نظرات : 11

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 82
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 146
:: بازدید ماه : 2738
:: بازدید سال : 8966
:: بازدید کلی : 364096
نویسنده : عبدالرضا جودکی
یک شنبه 4 تير 1402

سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: وقتی «تغییر به راه می‌افتد» همه چیز تغییر می‌کند، روابط و موقعیت‌ها به‌هم می‌خورد و دیگر نمی‌توان روی بسیاری از مناسبات و توافقات قبل حساب کرد و آنان که این تغییر را درنیابند، حتماً دچار بحران می‌شوند. بحرانی که نه تنها سود، که سرمایه آنان را هم به تاراج می‌برد. به اطراف خود نگاه کنیم، تا این موضوع را به وضوح ببینیم. آنان که معماران وضع ظالمانه گذشته بوده‌اند، ناگزیر به آن تن داده‌اند اگرچه قبول تغییر در پیری، مثل بیرون زدن شیری که در دوران کودکی نوشیده‌اند، بسیار سخت و گاه ناممکن است.

آنان ضمن پذیرش شکست در درون، در بیرون نوعاً آدرس‌های غلط می‌دهند. بعضی که عادتاً تحت تأثیر آنها هستند، به آن سرگرم شده و قلیلی آن آدرس‌های غلط را باور می‌کنند و ‌اندکی هم با وجود نومیدی به دنبال آن راه می‌افتند. اما آنان که مانعی در دیدن ندارند، متوجه قضایا هستند و به عظمت تغییری که واقع شده توجه دارند.

خداوند شهید عظیم‌الشأن حاج قاسم سلیمانی را در بالاترین درجه عنایت خاص خود قرار دهد، در دوم اردیبهشت سال آخری که در دی‌ماه آن به «شهادت عظیم» رسید، در جلسه‌ای گفت این مردم یکپارچه پای کار نظام هستند و دلخوری‌هایی که از بعضی از ماها دارند به نظام تسری نمی‌دهند.

او می‌گفت این مردم یک محور دارند و آن «رهبری» است که با او ارتباط عقیدتی پیدا کرده و این ارتباط در زیر و بم حوادث، کاستی نمی‌گیرد. او معتقد بود علی‌رغم بعضی ظواهر، درصد مخالفان این نظام در داخل آن‌قدر ‌اندک است که از ناحیه آنان خطری متوجه نظام نمی‌شود و لذا باید متوجه کانون‌های اصلی معاند نظام که آمریکا و... است، بود.

همین چند روزه یک رخداد عجیب اتفاق افتاد و این اعجاب از این جهت است که اتفاق رخ داده در تصور انسان‌هایی که مسائل جهان را براساس دوگانه سود و زیان ارزیابی می‌نمایند، نمی‌گنجد وگرنه با معادلات الهی و اعتقادات مذهبی و آیات قرآن که منافقین را به «عذابی خفت‌بار» وعید داده، این اتفاق چندان هم غیرمنتظره نبود.

غربی‌ها تا همین یکی دو هفته پیش حاضر به کوتاه آمدن از موضع خود درباره ایران نبودند و آخرین حرف‌هایی که از سوی افرادی نظیر جوزپ بورل رئیس‌سیاست خارجی اتحادیه اروپا و انریکه مورا معاون او و رئیس‌تیم غرب در مذاکرات هسته‌ای به مقامات ایران گفتند این بود که «تا شما در روابط نظامی با روسیه تجدیدنظر نکنید، ما درباره موضوع هسته‌ای و سایر مسائل با شما گفت‌وگویی نخواهیم داشت» بعد از بازگشایی روابط عربستان با ایران هم از این موضع سلبی فاصله نگرفتند.

بحث آنان در روابط نظامی ایران و روسیه حول دو محور دور می‌زد؛ یک محور بحث فروش هواپیماهای سوخو ۳۵ بود که در واقع خلأ قدرت هوایی ایران را تا حد زیادی پر می‌کند و پوشش دفاعی هم به آن می‌دهد و یک موضوع هم بحث فروش پهپادهای ایران به روسیه بود که غربی‌ها - به درست یا غلط - مدعی بودند معادله نظامی را در جنگ اوکراین برهم زده و باید تکلیف آن مشخص شود.

در واقع غربی‌ها معتقد بودند توافقات نظامی ایران و روسیه اصولاً امکان بحث میان غرب و ایران در حوزه نظامی و منطقه‌ای در آینده هم از بین می‌برد؛ چرا که وقتی بخشی از نظام بین‌الملل - روسیه و چین - در تعامل نظامی با ایران بوده و در چرخه افزایش قدرت آن نقش داشته باشد، دیگر صحبت از الزام جهانی برای محدودیت قدرت نظامی ایران معنا و مفهوم ندارد. ضمن آنکه - در تحلیل غرب - توافقات نظامی ایران و روسیه در حوزه تسلیحات، دو کشور را به سمت ایجاد «روابط راهبردی» سوق می‌دهد.

روابط راهبردی دو کشور به این دلیل با حساسیت غرب مواجه است که دو عنصر را کنار هم دارد؛ همکاری‌های سطح بالای نظامی و پایداری در روابط دو کشور روابط ایران و روسیه هر چه بوده، تا این‌جا و به خصوص در هفته‌های اخیر کمتر نشده و حتی مناسبات دو کشور در همه حوزه‌ها از جمله در بعد نظامی در حال گسترش بوده است. اما علی‌رغم این موضوع، اتحادیه اروپا و شخص بورل و شخص مورا درب اتاق گفت‌وگو را به روی تیم آقای علی باقری باز کرده و ظاهراً توافقات اولیه‌ای هم داشته‌اند.

در آن طرف ماجرا اما تحولات مهمی روی داده است که درشت‌ترین آن برخورد دولت آلبانی با منافقین و به‌هم ریختن کمپ ‌اشرف و متعاقب آن دفاع دولت آمریکا از اقدام پلیس آلبانی علیه منافقین بود. خب طی ۴۰ سال گذشته، در منازعه آمریکا با ایران، منافقین با همه حقیری و ضعیف بودن، مهم‌ترین ابزار واشنگتن بوده‌اند. خدماتی که منافقین طی این چند دهه به آمریکا، رژیم اسرائیل، اروپا و بعضی کشورهای منطقه و علیه جمهوری اسلامی کردند، با هیچ گروه دیگری قابل مقایسه نیست.

ترور حدود ۱۷۰۰۰ عناصر ضدآمریکایی کوچه و خیابان ایران، تهاجم نظامی به مرزهای ایران، دادن اطلاعات ویژه از تأسیسات صنعتی حساس کشور به آمریکا از جمله صنعت هسته‌ای و شرکت در عملیات‌های تخریب و ترور در ایران، بی‌ثبات‌نمایی ایران در محیط بین‌المللی وآماده بودن برای هر نوع عملیاتی علیه ایران، این گروهک را از سایر گروه‌های مخالف ایران، متمایز کرده بود و به همین جهت آن‌گاه که دولت وقت عراق برای ترک عراق به این گروهک فشار آورد، آمریکایی‌ها و سعودی‌ها ضمن اعلام حمایت از سازمان منافقین، با کشورهایی برای «اسکان متمرکز» آنان وارد مذاکره شده و در نهایت با دادن پول و وعده‌هایی، دولت تیرانا را در سال ۱۳۹۵ به واگذاری یک کمپ بزرگ به این گروهک مزدور، متقاعد کرد.

آلبانی این را با گرفتن ۲۵ میلیون دلار از سعودی و مبالغی وعده از آمریکا پذیرفت و برخی اسناد می‌گویند در این ۷ سال آلبانی سالانه نزدیک به یک میلیارد دلار بابت پذیرش منافقین دریافت کرده است و حال آنکه می‌دانست این کار برای مردم مسلمان آلبانی چه خطراتی دارد و در همان حال به شدت از این گروهک به عنوان «پناهندگان» دفاع می‌کرد.

روزنامه آلمانی «اشپیگل»، یک سال پس از استقرار منافقین در کمپ تیرانا درباره روحیات و اهداف آنان نوشت «اعضای سازمان در این اردوگاه در تمرین‌های هفتگی خود برای بریدن گلو با چاقو، شکستن دست و درآوردن چشم با انگشت تلاش می‌کنند».

منافقین قبل از مواجه شدن با این حادثه دو علامت دریافت کردند و باید می‌فهمیدند که اوضاع دگرگون شده است؛ آزادی اسدالله اسدی دیپلمات ایرانی که از آبان ۱۳۹۹ در زندان بود و اتهام اصلی - دروغین - او این بود که درصدد بوده محل تجمع عناصر و پشتیبانان خارجی منافقین را در پاریس منفجر کند و یکی هم مخالفت دولت فرانسه با برگزاری تجمع سالانه منافقین بود.

مدیران منافقین با بهت زیاد خبر آزادی اسدی را دریافت کردند و انتظار نداشتند با توجه به خدمات ویژه‌ای که به‌خصوص در اغتشاشات پاییز سال گذشته ایران به غربی‌ها ارائه دادند، مورد بی‌توجهی قرار گیرند.

اما چیزی نگذشت که با ضرب شست پلیس آلبانی مواجه شدند. برخورد آلبانی برای آنان این معنا را دارد که حتماً باید کمپ را تحویل داده و از این کشور خارج شوند. اما کجا می‌توانند بروند؟ و چه کشور دیگری این امکان را در اختیار آنان می‌گذارد و حال آنکه حالا دیگر احیاناً فشار و تقاضای غرب هم برای «اسکان متمرکز» آنان وجود نخواهد داشت.

سازمان منافقین از این رو اقدام روز سه‌شنبه هفته پیش آلبانی را به «فروپاشی» خود ترجمه کرد. خود آنان در همین روزها بروز دادند، انتقال کمپ ‌اشرف از بغداد به تیرانا، سبب شد افراد زیادی از این گروهک فرار کنند. حالا معلوم است که در این جابه‌جایی به «ناکجا آباد»، از شیرازه این گروهک جنایتکار و وطن‌فروش چیزی باقی نمی‌ماند.

عمل آمریکا و اروپا در این موضوع خیلی مهم است و برای خیلی‌ها باورنکردنی است به همین دلیل بعضی‌ها درصدد توجیه رفتار آلبانی، اروپا و آمریکا برآمده و گفتند غربی‌ها در حال ساماندهی و وحدت‌بخشی به اپوزیسیون ایرانی هستند و مانع‌زدایی داخلی از آن را به عنوان شرط لازم ساماندهی آنان شروع کرده‌اند! اینها برخورد با منافقین را بخشی از این پروژه مانع‌زدایی معرفی می‌کنند ولی این یک توجیه نچسب محسوب می‌شود. آخر مگر در این روزها همین یک اتفاق رخ داده است و مگر اختلافات شدید اپوزیسیون بر سر هواداری یا عدم هواداری از این سازمان بوده است؟

از سوی دیگر این تنها اتفاق زجرآور برای مخالفان ایران نبوده است؛ انفعال غرب در برابر بازگشایی روابط عربستان با ایران، چراغ سبز اخیر اروپا به ایران در دوحه، تماس طولانی رئیس‌جمهور فرانسه با رئیس‌جمهور ایران و... هم در همین یک هفته روی داده و از «وضع جدید» خبر می‌دهند.

این وضع جدید حتماً ناشی از «مذاکرات» نیست، ناشی از «مقاومت» است. در واقع ایران در مواجهه با غرب مقاومت کرده و الان هم در سنگر مقاومت و در حال چیدن اولین برداشت این مزرعه است. در همین ماجرای جنجال غرب بر سر روابط نظامی ایران و روسیه، ایران با جدیت این روابط را دنبال کرده و حتی ‌اندکی از شتاب آن نکاسته است.

بنابراین ما از سنگر مقاومت فاصله نگرفته‌ایم. این غرب است که به نقطه‌ای رسیده که احساس یأس می‌کند و این یأس طبیعی است. وقتی یک نفر چهل سال زیاده‌خواهانه، تلاش کند تا طرف مقابل با زور به تحمیل‌های او تن دهد و طرف مقابل نه تنها تن نداده بلکه اینک خود هم - به تعبیر اخیر ریچارد ‌هاس - به یک قدرت مدعی تبدیل شده است، برای او یأس می‌آورد.

در واقع می‌توان اقدام اخیر غرب در مواجهه با گروه جنایتکار منافقین و نیز گروه‌های موسوم به اپوزیسیون ایران را جمع‌بندی غرب از چهل و چهار سال درگیری‌های مختلف با ایران دانست. ما می‌دانستیم که انقلاب اسلامی را اگر بتوان پروژه نامید - که اطلاق پروژه به انقلاب اسلامی تحریف واقعیت است چرا که خیلی بزرگ‌تر از آن است - یک «ابرپروژه» (Macro Project) است. غربی‌ها در این سال‌ها با ریزپروژه (Micro Project) سرگرم بودند و معلوم است که نتیجه چنین بازی چه خواهد بود.

این ماجرا یک نکته هم برای بعضی جریانات داخلی دارد؛ آنان‌که مثل همین سازمان منافقین خیلی روی آمریکا و توافق با آن حساب می‌کردند؛ آنان که با لباس اصلاح‌طلبی به آمریکا علامت می‌دادند؛ یا با لباس اعتدال؛ آنان که همین روزها با وقاحت خود را در میانه اقدامات توطئه‌گون منتظری قرار داده، این مرده را به خیال خود به صحنه آوردند و اقدامات خیانت‌بار او را به دعوای امام و منتظری تقلیل داده و در نهایت هم به نفع منتظری داوری کردند، این‌ها بدانند ارزش‌شان نزد آمریکا و اروپا یک هزارم ارزش منافقین نزد آمریکا و اروپا نیست. این‌ها ببینند آنان با منافقین چه کردند. با این‌ها هم همین را می‌کنند. کما اینکه با آن همه «رقص در میانه میدان» به آنها مدال محور شرارت دادند و هواپیمای محمدجواد ظریف را در اروپا معطل چند لیتر بنزین کردند.

گروهک تروریستی منافقین چگونه به مهره سوخته تبدیل شد؟ 

گروهک تروریستی منافقین چگونه به مهره سوخته تبدیل شد؟

حمله پلیس آلبانی به مقر سازمان منافقین، آن هم بلافاصله پس از منع برگزاری گردهمایی سالانه آنها از سوی پلیس فرانسه، سناریوی «طرد منافقین» و «مهره سوخته» بودن این گروهک را تقویت می‌کند.

 گروهک تروریستی سالخورده منافقین به هر کشوری -از عراق گرفته تا آلبانی- که تحمیل می‌شود، برای میزبان خود خطرناک و پرهزینه است که اتفاقات اخیر علیه منافقین در آلبانی و فرانسه را می‌توان در این راستا تحلیل کرد.

پلیس آلبانی سه شنبه گذشته با حکم دادگاه این کشور به دلیل عدم رعایت توافق سال ۲۰۱۳ میان تیرانا و گروهک منافقین به کمپ «اشرف ۳» قرارگاه این گروهک تروریست در شهر ساحلی «دورس» حمله کرد که در جریان این یورش، علی مستشاری (عبدالوهاب فرجی نژاد) از فرماندهان برجسته گروهک تروریستی منافقین در عملیات مهندسی و از فرماندهان این گروه در عملیات مرصاد که مسئولیت فنی مهندسی این سازمان تروریستی را به‌عهده داشت به هلاکت رسید.

گروهک تروریستی منافقین چگونه به مهره سوخته تبدیل شد؟

علاوه بر کشته شدن فرجی نژاد که از مسئولان ترور و از شکنجه‌گران سه پاسدار شهید در سال ۱۳۶٠ در تهران بود، وضعیت چند تروریست دیگر وخیم اعلام شده‌است؛ بین زخمی‌ها که تعداد آن بیش از ۲۰ نفر است، چند فرمانده دیگر این گروهک تروریستی وجود دارد که سازمان برای مخفی نگه‌داشتن آن به تکاپو افتاده‌است.

«آلبانی دیلی نیوز» به نقل از اعضای این گروهک گزارش داده که پلیس آلبانی ۷۰ نفر از اعضای این گروهک را بازداشت کرده‌است.

گروهک تروریستی منافقین چگونه به مهره سوخته تبدیل شد؟

هراس از میزبانی گروهک قانون‌شکن و نافرمان

خبرگزاری‌های آلبانی در توضیح دلیل این حمله گفته‌اند که دفتر مبارزه با جرایم سازمان‌یافته و فساد آلبانی، پرونده‌ای علیه فعالیت‌های این گروه در دست بررسی داشته و در جریان آن به این نتیجه رسیده‌اند که منافقین در حال نقض قوانین این کشور بوده‌اند.

به گفته پلیس آلبانی، نیروهای امنیتی برای این حمله مجوز رسمی از دادگاه داشته و قرار بوده برای پرونده مذکور، اسناد لازم از جمله کامپیوترها را از کمپ مجاهدین مصادره کنند. در جریان حمله پلیس به مقر منافقین، دست‌کم ۱۵۰ دستگاه کامپیوتر مصادره شده‌است. این سیستم‌ها برای انتشار توییت‌های هماهنگ علیه جمهوری اسلامی و البته سایر گروه‌های رقیب اپوزیسیون بوده که به صورت هماهنگ از منافقین حمایت می‌کنند.

بر اساس توافق امضا شده در سال ۲۰۱۳، قرار نبوده این سازمان در آلبانی هیچ فعالیت سیاسی انجام دهند و باید به قوانین این کشور پایبند می‌بودند. بنابراین مقامات آلبانی با این شرایط حدود یک دهه پیش موافقت کردند که به گروهک سرپناه بدهند.

گروهک تروریستی منافقین چگونه به مهره سوخته تبدیل شد؟

چرا غرب از حمایت منافقین روی برگرداند؟

با نگاهی به مواضع اعلامی و اعمالی کشورهای غربی از میزبان گرفته تا فرانسه و آمریکا، آشکارا می‌توان به تغییر رویکرد اروپا و آمریکا نسبت به این گروهک تروریستی پی برد.

حمله پلیس آلبانی به مقر سازمان، آن هم بلافاصله پس از منع برگزاری گردهمایی سالانه این سازمان از سوی پلیس فرانسه، سناریوی «طرد منافقین» و «مهره سوخته» بودن این گروهک را تقویت می‌کند.

پلیس فرانسه نیز اخیراً اعلام کرده‌است که به گروهک تروریستی منافقین اجازه نخواهد داد که گردهمایی سالانه خود را در پاریس برگزار کنند؛ موضوعی که در بیانیه منافقین نیز بازتاب یافته و این سازمان کاخ الیزه را متهم کرده که در نتیجه فشار ایران برگزاری تظاهرات اول ژوئیه را منع کرده‌است.

جالب توجه‌ترین مواضع را از سوی آمریکا شاهد بودیم که در حمایت از آلبانی و در راستای رفتار فرانسه صورت گرفت. این در حالی است که پیشتر شاهد خوش‌رقصی اعضای گروهک برای مقامات آمریکایی به ویژه «جان بولتون» بودیم.

گروهک تروریستی منافقین چگونه به مهره سوخته تبدیل شد؟

در این برهه گویی ورق برگشته‌است و وزارت خارجه آمریکا در بیانیه‌ای از حق آلبانی برای تحقیق درباره هر گونه احتمال اقدام غیرقانونی در خاکش حمایت می‌کند و در این بیانیه تاکید شده‌است که دولت آمریکا، سازمان منافقین را نماینده مردم ایران نمی‌داند، هیچ‌گونه حمایت مالی یا آموزشی از آن نمی‌کند و درباره «این سازمان و نیز ادعاهای مطرح‌شده درباره سو رفتار سازمانی با اعضایش نگرانی‌های جدی دارد»؛ بیانیه‌ای بی‌سابقه که نشانگر گذار آمریکا از گروهک است به طوری که منافقین، بیانیه وزارت خارجه آمریکا را «شرم‌آور» خواندند.

طبیعی است که منافقین از این برخورد غیرقابل پیش‌بینی آمریکا علیه خود تعجب و ابراز انزجار کنند. کاخ سفید اگرچه پیش‌تر سازمان منافقین را به دلیل کارزارهای ستیزه‌جویانه در مخالفت با پسر شاه مخلوع و نیز کشتار شهروندان آمریکایی در ایران در دهه ۱۹۷۰ و سپس تدارک حمله‌ای به خاک آمریکا در سال ۱۹۹۲ در فهرست سازمان‌های تروریستی قرار داده بود اما در سال ۲۰۱۲ سازمان را به دلیل دست برداشتن از خشونت و همکاری آشکار با آمریکا در عراق از فهرست سازمان‌های تروریستی خارج کرد. در آن زمان بود که به دنبال خروج منافقین از فهرست سازمان‌های تروریستی آمریکا، حدود ۲ هزار و ۷۰۰ عضو این گروه به درخواست آمریکا از سال ۲۰۱۴ به این سو به آلبانی منتقل شدند.

غرب بر مدار عقلانیت؛ برایند قدرت و دیپلماسی پویای ایران

از نگاه ناظران یکی از دلایل قرار گرفتن غرب در مدار منطق و عقلانیت به فهم جدید آنها از عواقب حمایت‌های گذشته و آسیب زا بودن تداوم آن ارتباط می‌یابد.

نشریه «پولیتیکو» هراس و نگرانی آلبانی نسبت به حملات سایبری ایران به سیستم‌های اینترنتی تیرانا را مبنای این تغییر نگرش و رویکرد می‌داند و نوشته است که تحقیقات دادستانی آلبانی «خطری» را که «فعالیت مشکوک اعضای سازمان منافقین برای امنیت این کشور ایجاد می‌کند -از افزایش فعالیت اطلاعاتی ایران در آلبانی تا حملات سایبری علیه سیستم‌های اینترنتی دولت»، بررسی می‌کند.

این نشریه آمریکایی ادعا می‌کند که در شهریور ماه سال گذشته حمله‌های سایبری گسترده ایران به زیرساخت‌های آلبانی صورت گرفت که منجر به قطع روابط دو کشور شد. بنابراین مقامات تیرانا حمایت از منافقین را پرهزینه می‌دانند و دست رد بر سینه آنها زده‌اند.

برخی انزوای منافقین و تغییر رویکرد غرب را برآیند دیپلماسی پویا و فعال ایران می‌دانند؛ همان دیپلماسی که چند هفته پیش باعث آزاد شدن «اسدالله اسدی» دیپلمات ایرانی زندانی در بلژیک شد. او به اتهام واهی دست داشتن در عملیات بمب‌گذاری علیه گردهمایی منافقین در پاریس بازداشت شده‌بود.

گفت وگوی تلفنی ۹۰ دقیقه‌ای آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی با «امانوئل ماکرون» همتای فرانسوی نیز موضوعی بود که از نگاه کارشناسان در تغییر رویکرد الیزه بی‌تاثیر نبود. مخالفت پاریس با برپایی همایش سالانه از سوی گروهک منافقین بعد از این مکالمه، فرضیه توافق احتمالی دو کشور را در این زمینه تقویت کرد.

به نظر می‌رسد که با توافق تهران- ریاض و ازسرگیری روابط آنها، شروع مذاکرات سیاسی محرمانه با آمریکا در عمان و نیز رؤیت قدرت غیرقابل انکار و تأثیرگذار تهران در معادلات منطقه‌ای، غرب چاره‌ای جز بازگشت به مسیر عقلانیت و دست کشیدن از حمایت پرهزینه یک عده قلیل سالخورده و تندرو را در خاک آلبانی ندارد.

البته ناامیدی غرب از منافقین به عنوان یک اپوزیسیون ضعیف نیز در این تغییر رویکرد بی‌تاثیر نیست. بنابراین فائق آمدن نظام جمهوری اسلامی در ناآرامی‌های اخیر نشان داد که توطئه‌های سایبری و خرابکارانه که از خانه سالمندان گروهک منافقین هدایت می‌شد، شکست خورده‌است و آنها دیگر برای غربی‌ها به یک مهره سوخته تبدیل شده‌اند.

چرا حمله به مقر منافقین در آلبانی مهم است؟  

سازمان مجاهدین خلق که در میان مردم ایران با نام تروریست‌های منافقین شناخته می‌شود، از همان روزهای بعد از انقلاب تاکنون، یکی از دشمنان اصلی جمهوری اسلامی و مردم ایران بوده است. در طول این چند دهه، منافقین، همواره مورد حمایت دشمنان ایران و کشورهای غربی قرار گرفتند. چه آن زمان که در دوران رژیم بعث عراق در پادگان اشرف حضور داشتند و به عنوان مزدور صدام، علیه مردم ایران اقدام نظامی می‌کردند؛ چه زمانی که سران این گروهک تروریستی در فرانسه پناهنده شدند و چه در زمان اخیر، که توسط کنگره آمریکا به طور رسمی مورد حمایت قرار گرفتند.

هرچه به دهه‌های اخیر نزدیک می‌شویم، حمایت علنی و صریح کشورهای غربی به ویژه آمریکا از منافقین، بیشتر می‌شود. به عنوان مثال، ایالات متحده که در دهه ۷۰ شمسی، منافقین را به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته بود؛ در سال ۱۳۹۱، آن‌ها را از فهرست تروریستی خارج کرد و در نتیجه آن، اموال و دارایی‌های این سازمان دیگر مسدود نبود و معامله شهروندان آمریکایی با منافقین، منع قانونی نداشت.

چرا حمله به مقر منافقین در آلبانی مهم است؟
گزارش دویچه‌وله از خروج منافقین از لیست تروریستی آمریکا


این تصمیم از سوی مقامات آمریکایی درحالی گرفته شد که خودشان به تروریستی بودن اقدامات منافقین، معترف بودند. در بیانیه وزارت امورخارجه آمریکا مبنی بر خروج منافقین از لیست تروریستی، تصریح شده بود: «وزارت امورخارجه آمریکا به‌رغم تصمیم امروز خود، فعالیت‌های تروریستی گذشته سازمان مجاهدین خلق از جمله قتل شهروندان آمریکایی در دهه ۷۰ میلادی و حمله در خاک آمریکا در سال ۱۹۹۲ را، فراموش نکرده است.»

بعد از ماجرای ترور شهید فخری‌زاده، در گزارش دسامبر ۲۰۲۰ اندیشکده آمریکایی «ResponsibleStatecraft» آمده است: «دو مقام ارشد دولت اوباما در NBC فاش کردند که ترورها کار مجاهدین خلق است.» به عبارتی دیگر، همکاری سازمان‌های اطلاعاتی غربی و صهیونیست‌ها با تروریست‌های منافقین، به حدی نزدیک بود که منافقین را به عنوان بازوی اجرایی عملیات‌های خود، انتخاب کردند.

چرا حمله به مقر منافقین در آلبانی مهم است؟
متن اندیشکده «ResponsibleStatecraft» نزدیک به حزب دموکرات آمریکا


روزنامه «اینترسپت» در بهمن ماه ۱۴۰۱ در گزارشی نوشت: «در میان تظاهرات ایران، کنگره آمریکا، گروه مجاهدین خلق را تقویت می‌کند.»

چرا حمله به مقر منافقین در آلبانی مهم است؟
گزارش اینترسپت از تقویت منافقین توسط کنگره آمریکا


در این گزارش آمده است: «اعضای کنگره از هر دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات، از لایحه‌ای حمایت کردند که مریم رجوی، رهبر گروه مجاهدین را تایید می‌کند.» حمایت‌های کنگره از منافقین به طوری علنی بود که مریم رجوی به طور رسمی و به صورت ویدئو کنفرانس، در جلسه کنگره آمریکا، سخنرانی کرد. در این لایحه، بر تجمع منافقین در سال ۲۰۱۸ در راستای تغییر حکومت در ایران که در پاریس برگزار شد، تاکید کردند.

در بخشی دیگر از گزارش اینترسپت تصریح شده است: «سازمان مجاهدین خلق، علی رغم شهرت افتضاح خود در میان ایرانیان، همواره از حمایت سیاستمداران غربی به ویژه آمریکایی‌ها، برخوردار بوده است. مقامات دولت سابق آمریکا از جمله جان بولتون، از حامیان دیرینه این گروه هستند.»[۱]

چرا حمله به مقر منافقین در آلبانی مهم است؟
سخنرانی مریم رجوی در آلبانی، با حضور مقامات آمریکایی


در روز گذشته خبری منتشر شد که می‌تواند نشان دهنده تغییر معادلات و بازی کشورهای غربی با منافقین باشد. پس از ماه‌ها تلاش منافقین برای به آشوب کشاندن ایران، دولت آلبانی که سال‌هاست این تروریست‌ها را در خاک خود جای داده است، به طور رسمی با حکم قضایی این کشور از واحد دادستانی ویژه مبارزه با فساد و جرایم سازمان یافته، به کمپ منافقین در تیرانا حمله کرد.

وزارت امور خارجه آمریکا در اولین واکنش خود، این اقدام را قانونی توصیف کرد.

چرا حمله به مقر منافقین در آلبانی مهم است؟
گزارش یورونیوز از قانونی دانستن حمله پلیس آلبانی به منافقین از سوی آمریکا

 

سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا در گفت‌وگو با فاکس نیوز اظهار داشت: «به واشنگتن در خصوص همخوانی اقدامات انجام شده با قوانین جاری در آلبانی از جمله احترام به حقوق و آزادی‌های همه افراد در این کشور اطمینان داده شده است. ما از حق دولت آلبانی برای بررسی هرگونه فعالیت غیرقانونی بالقوه در قلمرو خود حمایت می کنیم.»[۲]

فرانسه از دیگر کشورهای غربی است که در ماه‌های اخیر، برای ادامه آشوب‌های ایران تلاش فراوانی داشت. این تلاش‌ها به طوری بود که حتی شخصی در سطح مکرون، رئیس جمهور فرانسه، با کسی در سطح مصی علینژاد، به طور رسمی و علنی دیدار کرد. اما در روز اخیر، پلیس فرانسه با برگزاری تجمع سالیانه منافقین در ۳۰ خرداد در پاریس، مخالفت کرد و علت آن را نگرانی‌های امنیتی دانست. این درحالی است که این تجمع، از سال ۲۰۰۸ تاکنون در پاریس برگزار می‌شد.

چرا حمله به مقر منافقین در آلبانی مهم است؟
گزارش دویچه‌وله از مخالفت پلیس فرانسه با برگزاری تجمع سالانه منافقین

 

منافقین در میان دولتمردان غربی به عنوان اپوزیسیون اصلی ایران شناخته می‌شدند. اما همین دولتمردانی که تا چند ماه پیش به طور رسمی و تمام قد از آشوب‌های ایران و منافقین حمایت کردند؛ اکنون به مقابله با آن‌ها پرداخته‌اند و این مسئله نشان دهنده تغییر بازی غربی‌ها با منافقین است که برای آن می‌توان چند دلیل را متصور بود.

اول؛ فرو ریختن رویای براندازی است. باتوجه به حمایت برخی از کشورهای غربی به ویژه آمریکا از جریان‌های اپوزیسون ایران چه در ماه‌های اخیر، چه در سال ۸۸، چه در دهه‌های اول انقلاب و چه در حمایت از حملات نظامی صدام، می‌توان گفت که این کشورها به دنبال براندازی حکومت ایران بوده‌اند. اما بعد از تلاش همه جانبه در آشوب‌های اخیر، پی بردند که براندازی حکومت در ایران، عملا امری نشدنی است. بنابراین، کشورهای غربی راهی جز تعامل با جمهوری اسلامی ایران ندارند. قدم اول در این تعاملات را می‌توان عدم ادامه حمایت از جریان اپوزیسیون و حتی مقابله با جریان‌های تروریستی همچون منافقین دانست.

دوم؛ اثبات قدرت جمهوری اسلامی ایران، چند جانبه گرایی بین المللی و تقویت قدرت دیپلماسی است که کشورهای غربی را ملزم ساخته که نه تنها از تروریست‌های منافقین حمایت نکنند؛ بلکه با آن‌ها مقابه نمایند.

سوم؛ منفور بودن منافقین است. منافقین به دلیل اقدامات تروریستی و کشتارهای فراوان در خیابان‌های کشور، به قدری در میان مردم ایران منفور هستند که اگر شخص یا جریانی منتسب به آن‌ها باشد، از چشم مردم خواهد افتاد. کشورهای غربی نیز اگر بخواهند حتی در ظاهر هم که شده خود را حامی مردم ایران نشان دهند، دیگر نمی‌توانند از منافقین حمایت کنند. به عبارتی دیگر، می‌توان گفت که تاریخ مصرف منافقین برای غربی‌ها، به صورت موقت به اتمام رسدیه است.

دلیل چهارم؛ احتمالا میان غرب و به خصوص امریکا با منافقین در پروژه‌های امنیتی، اختلافاتی ایجاد شده است که با توجه به دیپلماسی فعالی ایران در منطقه و فرامنطقه، این اختلافات بیش از گذشته سرباز کرده است و فرزند ناخلف می‌بایست تنبیه شود...




:: بازدید از این مطلب : 276
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
به وبلاگ من خوش آمدید
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب پربازدید