سالی که گذشت
منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
لینک دوستان
سرور مجازی ایران" >سرور مجازی ایران

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان گپ دوستانه و آدرس rahjooyan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آخرین مطالب
دیگر موارد

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:







آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 626
:: کل نظرات : 11

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 22
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 86
:: بازدید ماه : 2678
:: بازدید سال : 8906
:: بازدید کلی : 364036
نویسنده : عبدالرضا جودکی
شنبه 30 اسفند 1399

اگر سال 1398 با اتحاد و همدلی مردم در یاری‌رسانی به هموطنان سیل‌زده شروع و با تشییع باشکوه حاج قاسم سلیمانی به حماسه ختم شد؛ سال 1399 نیز دست کمی از آن نداشت و با همبستگی خارق‌العاده نیروهای مردمی در مقابله با کرونا و ضدعفونی معابر شروع و با مجاهدت کادر درمان برای مهار مرگ‌های کرونایی و ساخت و تولید انبوه واکسن کرونا به حماسه ختم شد. اتفاقی که سبب شد تا ایران اسلامی مایه افتخار جهان اسلام باشد. «نعیم العبودی» نماینده پارلمان عراق در همین زمینه زبان به تحسین کشورمان گشود و نوشت: «در شرایطی که ابرقدرت‌ها در حال رقابت برای یافتن واکسن کرونا هستند، ایران اولین کشور اسلامی است که سه واکسن کرونا را در دست بررسی دارد... دستاوردی عالی که ما به خاطر آن به مسلمانان جهان تبریک می‌گوییم.»
کرونا سبک زندگی جدیدی بر ما تحمیل کرد؛ دید و بازدید‌های نوروزی را به فضای مجازی کشاند، سفرهای بین‌شهری را با محدودیت جدی مواجه کرد و کسب‌وکارها را تحت تأثیر قرار داد. در این میان اما مردم مؤمن ایران مناسک عبادی جمعی خود در ماه مبارک رمضان، محرم و صفر را با شیوه‌‌نامه‌های بهداشتی ستاد ملی مقابله با کرونا تطبیق دادند و تصاویر بدیعی را از نظم و انضباط هیئات و تجمعات مذهبی به نمایش گذاشتند. نظمی که نشان می‌داد جامعه مذهبی ایران خاضعانه در برابر قوانین کرونایی و توصیه‌های متخصصان بهداشت و درمان سر فرود می‌آورد. امری که در جوامع سکولار هم کمتر دیده ‌شد و بارها شاهد عصیان مردم در برابر قوانین کرونایی در کشورهای اروپایی بودیم. علاوه ‌بر این، یک تفاوت اساسی دیگر هم میان جامعه ما و جوامع غربی وجود داشت. گروه‌های جهادی، بسیج، مساجد، هیئات و سایر تشکل‌های مردمی در حالی رایگان و بدون چشم‌داشت مالی به تولید و توزیع ماسک و ضدعفونی معابر پرداختند که در غرب مدعی تمدن و پیشرفت، دولت آمریکا ماسک‌های سفارشی فرانسه و آلمان از چین را در میانه مسیر، توقیف و به خاک خود منتقل کرد. «اندرئاس گایزل» نماینده مجلس آلمان در اعتراض به این اقدام آمریکا آن را «راهزنی دریایی مدرن» خواند. اما راهزنی غربی‌ها از یکدیگر فقط به اینجا ختم نشد. آمریکا تجهیزات پزشکی خریداری‌شده توسط کانادا را هم در اختیار آنها قرار نداد. ماسک‌های اهدایی چین به ایتالیا نیز در مسیر رسیدن به این کشور توسط جمهوری چک و آلمان دزدیده و مصادره شد و کشتی تونسی حامل الکل طبی برای مردم تونس هم توسط دزدان دریایی ایتالیا به سرقت رفت. این بار تصویری آخرالزمانی از مبنای ایده حکمرانی عرفی «توماس هابز» در غرب وحشی شکل گرفت که می‌گفت «انسان، گرگ انسان است.» و حقیقتا در غربی که خدا را در مراسم صبحگاه یکشنبه کلیسا محصور ساخت؛ انسان، گرگ انسان بود.
برخلاف این حکمرانی گرگ‌صفتانه کمی آن‌سو‌تر حاکمیت دینی در ایران نشان داد در نهاد فرهنگ دینی چیزی نهفته که به هنگامه بلا و مصیبت، می‌تواند انسان و جامعه انسانی را از خودخواهی به دیگرخواهی سوق دهد. امری که می‌شد علاج جامعه جهانی بحران‌زده ‌امروز را در آن جست‌وجو کرد. «رزمایش مواسات» که در لبیک به پیشنهاد رهبر انقلاب توسط مردم عزیز ایران اسلامی برای کمک به محرومان و آسیب‌دیدگان اقتصادی کرونا شکل گرفت جلوه‌هایی بی‌نظیر از محبت و ایثار خلق کرد. این رویداد در شرایطی رخ داد که همه می‌دانیم سوءتدبیر برخی مسئولان چه بر سر معیشت مردم آورده است اما تنگنای اقتصادی مانع از کمک‌های همدلانه مردم به نیازمندان نشد.
همبستگی فوق‌العاده مردم در یاری‌رسانی به یکدیگر طی سال‌های 1398 و 1399 مجددا نشان داد ملت ایران در مواجهه با مشکلات تحمیلی یک‌دل و یک‌پارچه‌اند. حاکمیت دینی در ایران توانست با بسط مفاهیم اسلامی و به‌روزسانی الگوهای اجتماعی آن در جامعه امروزی علی‌رغم همه سختی‌ها و نارضایتی‌ها؛ ملتی واحد در مقابل تهدیدی که این بار به شکل بلایای طبیعی همچون سیل و بیماری همه‌گیر کرونا رخ نمایانده بود؛ بسازد. این نمایش اتحاد می‌تواند خنثی‌سازی بخشی از تهدید‌های خارجی را نیز به همراه داشته باشد. مسلما رویدادهایی اینچنین توسط تحلیلگران و جامعه‌شناسان آمریکایی به تفصیل مورد بررسی قرار خواهد گرفت تا در تعیین خط مشی کاخ سفید، بی‌خاصیتی گزینه‌های روی میز را در مواجهه با ملت ایران برای دستگاه تصمیم‌ساز آنها بیش از پیش مشخص کند.

اما ملت ایران در کنار این حماسه باشکوه داغدار عزیزان خود نیز بود. بیش از 60 هزار نفر از هموطنان‌مان طی سال گذشته در اثر ویروس کرونا جان باختند. 60 هزار داغ بر دل 60 هزار خانواده نشست و این یعنی تعداد افرادی که در طول سال درگیر این بیماری و تبعات درمانی، روانی و عاطفی آن بوده‌اند چندین برابر این آمار است. درد و داغ کرونا که با فشار اقتصادی تحمیل‌شده در اثر سوءمدیریت‌ها بر مردم و افزایش سرسام‌آور قیمت برخی کالاهای اساسی مضاعف شده بود؛ نجابت و صبر مثال‌زدنی ملت را به همراه داشت آنجا که عملیات رسانه‌ای سنگین جریان‌های خارجی را ناکام گذاشتند، به فراخوان‌های اغتشاش آنها بی‌اعتنایی کردند و با حضوری متفاوت در سالروز گرامیداشت 22 بهمن، گلایه‌های اقتصادی‌شان را به پای انقلاب اسلامی ننوشتند.
سال 1399 روزهای پرحادثه دیگری هم داشت. ترور بزدلانه دانشمند شهيد حاج محسن فخرى‌زاده، كسى كه بيش از بيست سال در فهرست ترور رژيم صهيونيستى قرار داشت یکی از این روزها بود. تروری که با حمایت کشورهای غربی از بانیان آن، بار دیگر ثابت کرد غرب چشم دیدن پیشرفت ایران اسلامی را ندارد؛ آنها هنوز در تحجر قرون وسطای خود غوطه‌ورند؛ تحجری که در آن مزد دانشمندان چیزی جز مرگ نبود. اندكى پس از اين رويداد، ملت انقلابى ايران عزادار دو تن از چهره‌های برجسته انقلاب اسلامى شد. فقدان شخصیت‌هایی همچون آیت‌الله مصباح و آیت‌الله یزدی حسرتی ماندگار بر دل دوستداران و علاقه‌مندان به انقلاب خواهد بود. اما چیزی نگذشت که خون شهيد فخرى‌زاده شروع به جوشش کرد. قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از منافع ملت ایران» توسط مجلس شوراى اسلامى تصویب شد و به هفت سال انفعال دولت تدبير و اميد پايان داد. قانونى كه همسو با تبيين سياست قطعى نظام جمهورى اسلامى توسط رهبر انقلاب مبنى بر «انجام تعهدات برجامى پس از راستى‌آزمايى لغو كليه تحريم‌ها»؛ اروپا و آمريكا را پس از ٥ سال نقض عهد و اطمينان خاطر از بى‌عملي دولت ايران به تكاپو انداخت. دوران امتيازدهى يك‌سويه به طرف‌هاى غربى به اتمام رسید و افق اقتدار و پیشرفت دوباره در مقابل چشم دانشمندان ایران نمایان گشت. از این پس برجام -سیاه‌چاله‌ای که پنج سال امکانات و ظرفیت‌های کشور را در خود بلعید- نه دغدغه ما که آرزوی بر باد رفته غرب خواهد شد.
سال ١٣٩٩ يك ويژگى ديگر هم داشت. اين سال اولين سال فقدان حاج قاسم سليمانى در جمع ساکنان اين كره خاكى بود. سرداری که قرار بود به زعم محاسبات مادی تروریست‌های آمریکایی 13 دی‌ماه 1398 از صحنه حذف شود اما برخلاف تصور آنها در سرتاسر جهان اسلام تکثیر شد. احمق‌های درجه یک با این حماقت‌شان حاج قاسم را از خانه ساده‌اش در شهرک دقایقی تهران خارج کردند و در خانه و محل کار همه مردم ایران نشاندند. این روزها تصویر حاج ‌قاسم بر دیوار خانه‌ها، روی شیشه اتومبیل‌ها، پشت ویترین مغازه‌ها، کنار تنور نانوایی‌ها و... به تمام مردم ایران لبخند می‌زند. سال‌های بدون او مسلماً سال‌های ناامن‌تری برای ارتش تروریستی آمریکا در منطقه خواهد بود.
در خاتمه امید است با پایان کار دولت یازدهم و دوازدهم، مردم عزيز ایران اسلامی با مشاركت حداكثرى و انتخابى آگاهانه، دولتی جوان و انقلابی و کارآمد را برای مدیریت اجرایی کشور انتخاب کنند تا مشکلات پیش‌روی را با تکیه بر ظرفیت‌ها و امکانات برزمین‌مانده داخلی و تلاش پیگیر خود و بدون گره زدن امور کشور به آمریکا و اروپا، از پیش پای بردارند.

مهم‌ترین استراتژی نیروهای انقلابی در سال 1400 باید تبدیل کردن خود به شمایلی از مطالبات حقیقی مردمی باشد که بسیاری از آنها دچار سرخوردگی نیز شده‌اند. این استراتژی ضمن آنکه مانع غلبه یافتن برخی حواشی به متن نیروهای انقلابی می‌شود، عملا غرب‌گرایان را از تغییر زمین بازی به سمت نقطه مطلوب‌شان خلع سلاح می‌کند. 
نیروهای انقلابی باید سال آینده را به عنوان یک دوربرگردان به سمت امید و پروژه احیای امید ببینند. یقینا این امید بدون ارائه تصویری واقعی از شرایط موجود، نقاط ضعف، امکان‌های تغییر، چگونگی اجرایی کردن این امکان‌ها و در نهایت ایجاد اجماع برای این تغییرات شکل نمی‌گیرد. طرح مطالبات اصلی مردم از زبان نیروهای انقلابی، ایده‌هایی که امکان این تغییرات را فراهم می‌کند و به پرسش گرفتن غرب‌گرایان و اصلاح‌طلبانی که بانیان وضع موجود به شمار می‌روند، نقشه راهی است که جریان انقلاب باید در 90 روز آینده با جدیت جلو ببرد. 
با چنین مختصاتی یقینا سال1400 را می‌توان سالی برای احیای امید و آغاز تغییرات به سمت مطالبات عمومی جامعه دانست. 
سال 99 با تمام سختی‌هایش به عنوان شمایل کاملی از ناکارآمدی و بی‌برنامگی شناخته شد. مردم ایران فارغ از فشار ناشی از شیوع ویروس کرونا کمترین روزی را به خاطر می‌آورند که با افزایش نجومی قیمت کالاها به نسبت روز پیشین روبه‌رو نشوند، یا در مواجهه با مشکلات شاهد اتخاذ موضع مصمم و قاطعی از سوی سیاست‌گذاران و دولتمردان باشند. در این میان البته هر چند روز یک بار با شنیدن سخنی جدید از مقامات دولتی به خشم آنان افزوده می‌شد. به عبارتی هر قدر فشارهای اقتصادی و بیرونی زندگی مردم را بیشتر هدف قرار می‌داد، به همان میزان تعاریف و تحسین‌های دولتمردان از مدیریت‌شان بیشتر شنیده می‌شد، تا جایی که پس از ادعای سخنگوی دولت مبنی بر دشوارتر بودن شرایط در صورت روی کار نبودن دولتمردان فعلی و سخنان معاون اول رئیس‌جمهور مبنی بر شاهکار دولت در جلوگیری از نابودی ایران، طرح موضع اخیر رئیس‌جمهور مبنی بر تحقق وعده چرخش همزمان چرخ اقتصاد و سانتریفیوژها مردم را بشدت خشمگین کرد. با این تعاریف یقینا مهم‌ترین سرفصل‌هایی که از موقعیت جامعه ایران در سال 99 می‌توان ارائه داد به شرح ذیل است:
1- احساس کامل ناکارآمدی از سوی مسؤولان دولتی
2- سرخوردگی سیاسی و اجتماعی در سایه عدم مشاهده گام عملی جدی برای برون‌رفت از شرایط موجود
3- فقدان ملموس ایده‌های اجرایی برای ترسیم مختصات تغییر شرایط عمومی
4- عدم به‌روزرسانی نیروهای سیاسی و متعاقب آن کاهش امید به امکان تغییر
5- انباشت نارضایتی‌های شکل‌گرفته در سال‌های گذشته و خطر بیگانگی جامعه با نهادهای رسمی
هر چند به این سرفصل‌ها می‌توان موارد متعدد و مهم دیگری را نیز افزود اما این 5 سرفصل به شکل کلی تعریفی جامع از دشواری‌های سال 99 و خطرهای بالقوه نهفته در آن می‌دهد. بر این اساس هر گونه نگاهی به آینده باید نسبتی مستقیم و روشن با این شرایط داشته باشد. 
 
اصلاح‌طلبان و مجموعه نیروهای غرب‌گرا که تمام اعتبار سیاسی خود را به پای دولت روحانی ریخته‌اند، بخوبی از این مساله آگاهند که ایده شکست‌خورده‌شان در قالب برجام آنها را تبدیل به جریانی بی‌اعتبار در فضای عمومی جامعه ایران کرده است. آنها مضاف بر این بی‌اعتباری با بی‌عملی مثال‌زدنی‌شان هم در افکار عمومی شناخته می‌شوند. از همین رو فارغ از نگاهی که برای احیای اعتبارشان به تحولات خارجی دارند، بیشترین سرمایه‌گذاری‌شان را روی دوقطبی‌سازی‌های اجتماعی و فرهنگی کرده‌اند. غرب‌گرایان بخوبی می‌دانند به خودی خود امکان چندانی برای همراه کردن جامعه با کاندیدای نهایی‌شان ندارند و باید بیشترین نگاه‌شان معطوف به نقاط ضعف طرف مقابل و بهره‌مندی حداکثری از آن باشد. امید به ایجاد تشتت و چندصدایی در میان نیروهای انقلابی (همانند تجربه سال 92) و تغییر محوریت بحث‌ها از سمت مطالبات اصلی مردم به سمت موج‌سازی‌های کاذب (همانند تجربه سال 96) مهم‌ترین محور کارهای آنها به حساب می‌آید. از همین رو عدم توجه به این تهدیدها و قطعی دانستن پیروزی در انتخابات سال آینده می‌تواند آزمون1400 نیروهای انقلابی را نیز با چالش جدی روبه‌رو کند. 
 
آزمون سیاسی سال1400 در کنار فضای نارضایتی‌های حاکم بر جامعه، این امکان را برای مردم فراهم می‌کند که روند تغییرات سیاسی کشور را به سمت مطالبات خود مدیریت کنند. تجربه سال‌های 92 تا 1400 بخوبی نتایج پیاده‌سازی یک ایده غلط را برای مردم روشن کرد. دولتی که می‌خواست آنچنان رونق اقتصادی ایجاد کند که مردم نیازی به دریافت یارانه نداشته باشند، حالا کرامت مردم را در صف‌هایی که برای کالاهای اساسی شکل می‌گیرد، خدشه‌دار کرده است. ژنرال‌هایی که مدعی فهم زبان دنیا و ارتباط با کشورهای توسعه‌یافته بودند، در روزگار پسابرجامی کشور را با موج تحریم‌هایی روبه‌رو کرده‌اند که تجربه روزهای پیشابرجامی را تبدیل به آرزوی خودشان کرده است. در چنین شرایط نامطلوبی که ناکارآمدی و بی‌عملی تبدیل به مهم‌ترین ممیزه‌های هویتی دولت شده، آزمون سال 1400 و میدانی که برای انتخاب مردم فراهم است می‌تواند راهگشای بسیاری از مشکلات و ایجاد تغییرات کلان در روند مدیریتی و سپهر سیاسی کشور باشد. با چنین نگاهی، بازگشت امید به مردم فراتر از الگوی رفتاری نیروهای انقلابی، وابسته به گامی است که مردم در این راه برخواهند داشت؛ مردمی که می‌توانند سال1400 را به عنوان طلیعه‌ای برای نجات آینده ایران از تفکر غرب‌گرایان کنند. آنها یقینا از این فرصت به بهترین شکل ممکن استفاده می‌کنند و خود طالب ایجاد تغییرات در بدنه مدیران اجرایی و پیاده‌سازی تفکرات انقلابی هستند. 
 



:: بازدید از این مطلب : 449
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
مطالب مرتبط با این پست

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
به وبلاگ من خوش آمدید
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب پربازدید