آقای روحانی دیروز گفت: «القای ناکارآمدی دولت و تحریف تواناییها و موفقیتهای بزرگ کشور، محور اصلی جنگ روانی دشمنان علیه ملت ایران است». نکته بسیار قابل تأملی است. چه کسانی پس از ناکامی در انتخابات ۸۸، بنا را گذاشتند به اینکه دولت مستقر را بیکفایت نشان دهند و به زیر بکشند؟ چه کسانی آدرس تحریمهای فلجکننده را به دشمن دادند و پس از آنکه تحریمها آغاز شد، اسکی روی موج دشمن ساخته را شروع کردند؟
موکول کردن حل مشکلات اقتصادی به توافق با آمریکا در حالی که در قبال دولت دهم میگفتند مشکلات ناشی از سوءمدیریت است، یک تحریف بزرگ بود. این تحریف، با مغالطاتی مانند «آمریکا کدخداست»، «آمریکا میتواند تمام توان نظامی ما را ظرف ۵ دقیقه نابود کند»، «خزانه خالی است»، «رفع تحریمها و حل مشکل اشتغال و آب خوردن و آلودگی هوا منوط به مذاکره است»، «اوباما بسیار مؤدب است»، «نمیتوانیم با قهر و انزوا در دنیا زندگی کنیم»، «نباید با شعارهای توخالی مقابل قدرتها ایستاد»، «امکان ندارد آمریکای زیر تعهد بزند»، «اروپا با آمریکا فرق میکند و پای توافق میماند» و... دائما تشدید شد.
براستی خزانه دولت، سال ۹۲ با محدودیت بیشتری مواجه بود یا امروز؟ چگونه به اوباما اعتماد کردند، در حالی که بانی حملات سایبری و ترور دانشمندان، آشوب ۸۸، تحریمهای فلجکننده و جنگ نیابتی در کنار مرزهای ایران بود؟ مگر مصادره میلیاردها دلار از اموال ایران و ریلگذاری تحریمهای ویزا و آیسا و کاتسا، مربوط به اوباما نبود؟ آیا دولت او نبود که حمید ابوطالبی (معاون دفتر روحانی) را تروریست خواند و ویزای حضور در نمایندگی ایران در سازمان ملل را نداد؟! آیا اتحاد دموکراتها و جمهوریخواهان در صدور تحریمهای ضدایرانی فراموش شدنی است؟
کدام مشاوران، آدرسهای گمراهکننده به خورد برخی سیاستمداران میدهند؟ چه شد که آن سیاستمدار مرحوم، ۳۰ مرداد ۹۵ در اجلاس آموزش و پرورش ادعا کرد «اگر آلمان و ژاپن محکمترین اقتصاد دنیا را دارند، بعد از جنگ جهانی از داشتن نیروی نظامی محروم شدند... با این اقدام، پولهایشان آزاد شد و دنبال کارهای علمی و تولیدی رفته و اقتصاد دانشبنیان برای خود درست کردند. این راه باز شده و مطمئنم دوره دوم دولت روحانی میتواند ما را به آنجا برساند»؟! برخلاف این ادعا و طبق اعلام موسسه تحقیقات صلح استکهلم، آلمان با اختصاص ۴۰/۹ میلیارد دلار، در رتبه هشتمین کشور دارای بیشترین بودجه نظامی و ژاپن با اختصاص ۳۶/۷ میلیارد دلار، در رتبه نهم جهانی قرار داشت. چگونه در اوج تهدیدهای آمریکا و طرح «برجام ۲» درباره خلع موشکی و نظامی ایران، توییتر همین سیاستمدار مدعی میشد «روزگار آینده، روزگار گفتمان است نه موشک»؟!
کدام قلم است که پس از همه خسارتهای برجام، در روزنامه دولت مینویسد «برجام، مدل موفق همکاری دیپلماتیک بود»؟! کسی مطلع نباشد، تصور میکند لابد برنامه هستهای، اوراق شده بود و با برجام احیا شد(!) یا مثلا دلار ۲۳۰۰۰ تومان بود، به ۳۷۰۰ تومان رساندند! یا اروپاییها قبل از برجام، به هواپیمای آقایان ولایتی و خرازی و متکی و صالحی سوخت نمیدادند، ولی به هواپیمای آقای ظریف در مونیخ سوخت دادند! یا به نمایندگان ایران ویزا نمیدادند و به ابوطالبی دادند! یا، گرفتار تحریمهای ویزا و کاتسا و آیسا بودیم و با برجام لغو شد!
خط تحریف بود که دولت و وزارت خارجه را دو سال معطل تروئیکای اروپایی کرد اما آنها قطعنامه ضدایرانی را در «آژانس» به تصویب برسانند. ادعا میشد پرونده PMD بسته شده، اما اروپا همان را دوباره گشود! تحریف بود که برخلاف هشدار صاحبنظران، ادعا کرد آمریکا عهدشکنی نمیکند و ده تا ترامپ دیگر سر کار بیاید، تحریمها برنمیگردد. تحریف بود که سایت بزککننده برجام و FATF نوشت «چرا ما عضو FATF نشویم و استرداد فرماندهان ارتش جنایتکار اسرائیل و بانیان آمریکایی تحریمها را نخواهیم؟ چرا خودمان را از این امتیاز محروم کنیم؟ FATF را تصویب کنیم و ژنرالهای اسرائیلی را تحویل بگیریم». اما وقتی دادستان تهران اعلام کرد «۳۶ نفر از افرادی را که در ترور حاج قاسم نقش داشتند، اعم از مسئولان آمریکا و دیگر دولتها شناسایی شدند و توسط مقام قضایی برای آنها دستور جلب و اعلام وضعیت قرمز از طریق اینترپل صادر شده»، برایان هوک رئیس در آمریکا گفت «اینترپل دخالتی نکرده و هشدار قرمز منتشر نخواهد کرد. اقدام ایران را جدی نگیرید». سپس اینترپل اعلام کرد «این سازمان درخواست دادستانی ایران را جدی نمیگیرد». چرا FATF و اینترپل، درباره قاتلان سردار مبارزه با تروریسم در منطقه و مفسدان و پولشویان فراری به غرب، کمترین همکاری را نکردند؟
روزنامه زنجیرهای از جان آقای ظریف چه میخواهد که از قول رئیس گروهک نهضت آزادی تیتر زده؛ «به ظریف گفتیم در راه مصدق قدم بردار». مشی مصدق در اعتماد به آمریکا و غافلگیر شدن با کودتای CIA و MI۶، سزاوار عبرت است یا الگو گرفتن؟ رسانههای زنجیرهای، به کجا وصلند که راهبرد عملیاتی و موفق امثال سردار سلیمانی را تخریب میکردند اما همزمان، خواستار سرمشق قرار دادن امثال مصدق بودند؟ سردار سلیمانی و همرزمانش، سر دشمن را در جنگ نیابتی به سنگ کوبیدند و حال آنکه در مقابلشان جبههای قدرتمند بود. الگو شدن این رویکرد در مدیریت و اقتصاد کشور، از نگاه دشمن بسیار خطرناک بود. بنابراین، رویکرد مقاومت، از سال ۸۸ تا به امروز آماج حملات رسانهای است.
مکتب سردار سلیمانی را کوبیدند چون خط نفوذ و تحریف را شناخته بود و هشدار میداد «برای دشمن، برجام، سه ضلعی است نه یک ضلعی. اینکه اصرار میکنند بر برجام ۲، برای این است که میخواهند این تحرکی را که از ایران اسلامی به جهان اسلام روح و جان داده، بخشکانند. اگر العیاذبالله ما رفتیم و در برجام ۲ شرکت کردیم، تمام میشود؟ نه، برجام اصلی در داخل ایران است. آنها برجام سه هم خواهند داشت، چون معتقدند چشمه باید در ایران خشکانده شود» و «در خط مقدم جنگ با دشمن، نباید دو صدا بلند شود و کسانی بگویند دشمن نیست، دوست است. خوارج، محصول ترویج همین نگاه بودند. اگر صاحبمنصبانی آدرس غلط دادند و در جامعه دوصدایی درست کردند، مرتکب خیانت شدهاند. کوچه دادن به دشمن، بدترین نوع خیانت است. ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین بردن و در درون آن تفرقه درست کردن، خیانت است».
سخنان «هرتسل هالوی» فرمانده رکن اطلاعات در ستاد کل ارتش اسرائیل، بسیار قابلتأمل است که آبان ۹۴ به مدیران مجموعه خود گفت «از ابتدای انقلاب ۱۹۷۹، ما ۳ برابر رشد علمی داشتهایم اما رشد ایران ۲۰ برابر شده. آنها به برتری فنی نزدیک میشوند. جنگ واقعی در آینده نیست؛ همین حالا جریان دارد. برداشته شدن فاصله ۳۰ سال پیش، برای ما بسیار پُرهزینه خواهد بود. جنگ امروز، جنگ ذهنهاست و تبلیغات طرف مقابل میتواند روحیه اسرائیلیها را در هم بشکند». خط تحریف، دقیقاً بهخاطر دغدغه اسرائیل و آمریکاست که بر مهندسی وارونگی در افکار عمومی ایران اصرار دارد؛ چیزی شبیه خرابکاری سایبری برای اختلال و انهدام یک سیستم از درون.